ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای
مگر اینگونه که ماتی تو شه انداخته ای
ای همایون فرس پادشه سدره مقام
که چرا گاه بهشت است ترا جای خرام
نه رکابی زتو بر جاست نه زین و نه لجام
چه بلا رفته که با خویش نپرداخته ای
تا صهیل تو همی امدی ای پیک امید
بر همه اهل حرم بود صدای تو نوید
کاینک اید زپی پرسش ما شاه شهید
مگر این بار خداوند حرم را چه نوید
کای فرس شیهه زنان بر حرمش تاخته ای
تو ز بهر خبر از تیر پری ساخته ای
زچه الوده به خون تاج تو خاکم بر سر
راست گو تخت سلیمان شده بر باد مگر
تو که غلطان زسر زین نگونش دیدی
در میان سپه دشمن دونش دیدی
ای فرس راست به من گوی که چونش دیدی
تو به چشمان خود اغشته به خونش دیدی
بوی خون اید از این کاکل و یال و تن تو
شد مگر کشته رو به شه شیر اوژن تو
دل افسرده من اب شد از دیدن تو
فاش گو برق که اتش زده بر خرمن تو
که چنین غلغله در بحر و بر انداخته ای
نیر تبریزی
دیگر لازم نیست برای دیدن مطالب جدید در اینترنت ساعتها به جستجو بپردازید شما می توانید با مراجعه به سایت ما جدیدترین مطالب سایتهای دیگر در زمینه های گوناگون را ببینید
حتی می توانید لینکهای خود را ارسال و در معرض دید عموم قرار دهید بازدید خود را بالا برید
لینک پرشین منتظر حضور شماست با تشکر